چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمیگیرد
مجموعه ای از بهترین تک بیت های استاد هوشنگ ابتهاج قسمت پایانی :
ز کدام ره رسیدی ز کدام در گذشتی
که ندیده،دیده ناگه به درون دل فتادی؟
***
فتنه ی چشم تو چندان ره بیداد گرفت
که شکیب دل من دامن فریاد گرفت
***
آنکه مست آمد و دستی به دلِ ما زد و رفت
خواست تنهایی ما را, به رُخ ما بکشد!
***
بمان که "عشق" به حالِ من و تو غبطه خورَد
بمـان کــه یـــارِ توام، عشق کن کــه یـــارِ منی
***
نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل
هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست
***
دلی که در دو جهان جز تو هیچ یارش نیست
گرش تو یار نباشی جهان به کارش نیست
***
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
***
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
***
در گلو می شکند ناله ام از رقت دل
قصه ها هست ولی طاقت ابرازم نیست
***
دل به امید مرٖهمی، کز تو به خسته ای رسد
ناله به کـوه می بـرد، شکـوه به مـاه می کند
***
خودم را بى تو دلخوش میکنم جانا به هر نوعى
گَهى با اشکِ جانفرسا، گَهى لبخندِ مصنوعى
در سینه دلم گم شد تهمت بکه بندم
غیر از تو درین خانه کسی راه ندارد
" زکیا یزدی "
زکیا - بنی عم خواجه سیف الدین محمود
از نواده های خواجه غیاث نقش بند است.
اصل او از یزد است اما در اصفهان می بود طبعش در نظم خالی از لطفی نبود و در نقش بندی هم دستی عظیم داشت،در اصفهان فوت شد.
تذکره نصر آبادی
صفحه 413
پ.ن :
این شعر در فضای مجازی با نام محمدعلی بهمنی به اشتراک گذاشته شده است که نام صحیح شاعر زکیا یزدی می باشد.
تو اگر در بلد کفر به مسجد بروی
این محال است که یک شهر مسلمان نکنی
"سید حجت بحرالعلوم"
لحظه ی تشییع من از دور بویت می رسید
تا دوساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم!
"کاظم بهمنی"
میروم بیدل و بی یار و یقین میدانم
که من بیدل بی یار و نه مرد سفرم
بعد هر حادثه امداد رسانی رسم است
لعنتی! لمس تنت زلزله ی بم دارد
"علی صفری"
شاعر تویی و هر غزلم طعمِ لب توست
بگذار شود فاش برای همه رازم ...
"شهراد میدری"