از شبیخون تو دارم یادگاری بعد تو
در دل من دانه شد باغ اناری بعد تو
هیچکس فنجان اوقات مرا شیرین نکرد
چای خوردم با زنان بی شماری بعد تو
رفتی و مثل پلی متروکه در خود ریختم
رد شده از استخوان هایم قطاری بعد تو
ای که روزی سر به روی شانه هایم داشتی
می برم بر شانه ام سنگ مزاری بعد تو