این میز به هم ریخته
جنازه ی یک مهمانی ست
من و تو که تنها بودیم
پس این همه ته سیگار بر کف اتاق ها
این چای های سرد
این کاغذهای مچاله
که در تصادف با عقل مرده اند،
از کجا آمده است؟
تو
سال ها پیش رفته ای
و جسدهای من
در هر کجای این خانه
هر یک به کاری مشغول اند
گروس عبدالملکیان