لهجه ات زا غلاف کن ای عشق
زخمی ام از زبان نوک تیزت
شمس مولای بی کسی ها باش
بی خیال شکوه تبریزت
دست هایم به کار کشتن منند
این جنایت به پاس بودن هاست
شهر بی عشق نوش جان شما
شاعر اینجا تفاله ای تنها است