تو نوری، در دلم شوری، گلستانی و بارانی
و چشمان تو می بارند، شعرم را که می خوانی
"امیر طاهری"
چون وا نمی کنی گرهی خود گره مباش
ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست
.
.
"صائب تبریزی"
دیوار رویاروی من از جنس خاک و سنگ نیست
یک عمر زندان توام، یک عمر کتمان می کنم
"عبدالجبار کاکایی"
شاعر تویی و هر غزلم طعمِ لب توست
بگذار شود فاش برای همه رازم ...
"شهراد میدری"