بگو دوستت دارم
و بگذار این واژه
تا زیر خاک هم
با ما بیاید
با ما دوباره متولد شود
این بار درختی شویم
که شاخه هایش انگشتان من باشند
برگ هایش موهای تو
بگو دوستت دارم
تا فردا همه باور کنند
آواز دو پرنده
که در قلب درختی لانه کرده اند
چیزی جز "دوستت دارم" نیست
محسن حسینخانی
بیا و به اینها بگو
کم خودشان را
به پنجره اتاقم بکوبند!
بگو آن طرف پنجره
شمع نیست
دل من است که آتش گرفته!
اصلا
آن روز که روسری گلدارت را سرت کردی
فکر بیتابی این همه پروانه نبودی!؟
"محسن حسینخانی"
از کتاب زمین گرفتگی
نشر مایا
چاپ اول بهار 95