اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

بگو دوستت دارم

بگو دوستت دارم

و بگذار این واژه 

تا زیر خاک هم 

با ما بیاید!

با ما دوباره متولد شود!

این بار درختی شویم

که شاخه هایش انگشتان من باشند

برگ هایش موهای تو

بگو دوستت دارم

تا فردا همه باور کنند

آواز دو پرنده

که در قلب درختی لانه کرده اند 

چیزی جز "دوستت دارم" نیست!


"محسن حسینخانی"


سکوت

آیا عاشقانه هایم را
هنگامی که سکوت کرده ام
می شنوی ؟
سکوت ، بانوی من
بهترین سلاح من است
هنگامی که نزد منی بهتر است سکوت کنی
سکوت رساتر از هرصدایی است
و بهتر از هر زمزمه ای

"نزار قبانی"

ترجمه : شهاب گودرزی


روشنای زندگی‌ام

روشنای زندگی‌ام
نسیم من
فانوس‌ام
بیانیه باغ‌های من‌
پلی به سمت من بکش از عطر نارنج‌
جایی به من بده
چون شانه عاجی
در میان شب گیسوانت‌
و آنگاه فراموشم کن‌

"نزار قبانی"
ترجمه سیامک بهرام پرور

دوستت دارم

دوستت دارم
اما نمى‌توانى مرا در بند کنى

همچنان که آبشار نتوانست
همچنان که دریاچه و ابر نتوانستند
و بند آب نتوانست

پس‏ مرا دوست بدار
آنچنان که هستم
و در به بند کشیدن روح و نگاه من
مکوش‏
مرا بپذیر آنچنان که هستم 

"غاده السمان"


دلتنگم و دیدار تو درمان من است

دلتنگم و دیدار تو درمان من است

بی رنگ رخت زمانه زندان من است


بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی

آنچه کز غم هجران تو بر جان من است

 

"مولانا"


آورده است چشم سیاهت یقین به من

آورده است چشم سیاهت یقین به من

هم آفرین به چشم تو هم آفرین به من


من ناگزیر سوختنم چون که زل زده ست 

خورشید تیز چشم تو با ذره بین به من


بر سینه ام گذار سرت را که حس کنم 

نازل شده ست سوره ای از کفر و دین به من


یاران راستین مرا میدهد نشان 

این مارهای سرزده از آستین به من


تا دست من به حلقه ی زلفت مزین است

انگار داده است سلیمان نگین به من


محدوده ی قلمرو من چین زلف توست 

از عرش به فرش رسیده ست این به من


جغرافیای کوچک من بازوان توست 

ای کاش تنگ تر شود این سرزمین به من...


"علیرضا بدیع"

از مجموعه ی از پنجره های بی پرنده

انتشارات فصل پنجم


مُهری به نشان دوست داری زده ام

مُهری به نشان دوست داری زده ام

صد شاخه گل امیدواری زده ام


بر لحظه به لحظه خاطراتت با عشق

یک بوسه به رسم یادگاری زده ام


"جواد مزنگی"


خنده ات طرح لطیفیست که دیدن دارد

خنده ات طرح لطیفیست که دیدن دارد

نازِ معشوق ِدل‌آزار خریدن دارد


فارغ از گله و گرگ است شبانی عاشق

چشم سبز تو چه دشتیست! دویدن دارد


شاخه ای از سردیوار به بیرون جسته

بوسه ات میوه ی سرخیست که چیدن دارد


عشق بودی و به اندیشه سرایت کردی

قلب با دیدن تو شور تپیدن دارد


وصل تو خواب و خیال است ولی باور کن

عاشقی بی سر و پا عزم رسیدن دارد


عمق تو دره ی ژرفیست؛ مرا می خواند

کسی از بین خودم قصد پریدن دارد


اول قصه ی هر عشق کمی تکراریست

آخرِ قصه ی فرهاد شنیدن دارد


"کاظم بهمنی"

بگو دوستم‌ داری‌

بگو دوستم‌ داری‌ تا زیباتر شوم 
بگو دوستم‌ داری‌ تا انگشتانم از طلا شوند 
و ماه‌ از پیشانی‌ام بتابد 

بگو دوستم‌ داری‌ تا زیر و رو شوم 
تبدیل‌ شوم به‌ خوشه‌ای‌ گندم‌ یا یک نخل
بگو! دل دل نکن ...

بگو دوستم‌ داری‌ تا به‌ قدیسی‌ بدل شوم 
بگو دوستم‌ داری‌ تا از کتاب شعرم‌ کتاب مقدس بسازی‌ 
تقویم‌ را واژگون‌ می‌کنم‌
و فصل‌ها را جابه‌جا می‌کنم‌ اگر تو بخواهی‌
 
بگو دوستم‌ داری‌ تا شعرهایم‌ بجوشند
و واژگانم‌ الهی‌ شوند
عاشقم‌ باش‌ تا با اسب‌ به‌ فتح‌ِ خورشید بروم‌ 
دل دل نکن‌ 
این‌ تنها فرصت من‌ است‌ تا بیاموزم‌
و بیافرینم!

"نزار قبانی"

دلیل این همه احساس را نمی دانم

دلیل این همه احساس را نمی دانم
نپرس این که چرا تو... جواب راحت نیست

به من نگو که به دردت نمی خورم، زیرا
قبول کردن حرف حساب راحت نیست!

"امید صباغ نو"
از مجموعه خود زنی